خلاصه ی داستان : وقتی صدای انفجار میاد مایورا نگران میشه و میره توی اتاق کلویی و میبینه کلویی حالش بده ولی وقتی با گل رز ( دستیارش ) حرف میزنه کلویی همه چی رو میفهمه و برای شروع مایورا رو هل میده و مایورا بی هوش میشه و کلویی یک نوشیدنی سمی درست میکنه تا مایورا رو بکشه و مایورا چون قدرت های جادویی داشت ¹ فقط هوشیاری اش رو از دست داد و کلویی به دوستش ( سارینا ) گفت مایورا بهش سم داده و سارینا باور کرد و کلویی حس کرد مایورا داره بهوش میاد و رفت تا ببینه و دید این حقیقته یعنی او چی داره ¹= بعدا در قسمت های دیگه میبینین که چرا قدرت جادویی داره

پاسخ به

×